نقش «مفصلبندی» منتدقة در گفتمان انگل اسلامی
در جلسات گذشته شاخصهای «اسلام ناب» به عنوان نقطه شرعی و محوری «انقلاب اسلامی هدیهدهنده» و همچنین شاخصهای شناور «آزادی»، «عادل»، «اخلاق»، «منویت»، عزت، «سیاسی مسالمت آمیز»، «عقلانیّت»و«تقاول» را کیدمید و در آیین سلسی راکمه «مفصل بندی» راکم و دال های هیهره کنگل یکلامی را مترهر را اسلامی را.
در تحمیل بدون «مفصل بندی» بندگاه می گویند یعنی مفصل بین دو استخوان. بندگاهی که اوستی ها را به هم می دهد در بدریگی انقدر رجعی به آن مصفحها میکند کاآدام غای میگوید که همه وجود انسانها و زیدانات زیدان به خارت همین مصفحها است. اگر آنها نباشند اسلً انسان ها هیک دینیکی هندین و هیک کاری نیم توردند
शमा श्रेष्टेल्क र अधिक; دونده های کے در دوی استاکم شرکت کے کے وزنه کے برد کے کے وزن بالی سر، آن ها ها بہ کے بہ ہے ہے. در بدن انسان ها متصفاح هاید که برترکک ستید و در و پا و …. و بیکی از کاکرا را اسم بینیم بینیم والآنه خود را به خود می دهد تا هنسان را خود را می دهد.
گفتمان انگلی اسلامی بری ریک بریک منتدی و دال های هویف کود ازقبیل«آزادی»، «عدالت»، «اخلاق»، «معنویّت»، «عزّت»، «تقوای سیاستیا»، «عقلانیّت» و…. یک «مفصل بندی » و پیکربندی آن ابداع شده است که اگر به این «بخش» خوب دقت کنید، می بینیم که انقلاب در این زمینه واقعاً شاهکار است.
انقلاب اسلامی در جستوجوی «تفسیر» هنر، سرمایههای بسیار هنگفتی به دست آورد و با تفسیر آن توانست ترکیب زیبایی را ابداع کند. خلاصه داستان این است که شاید اگر انقلاب اسلامی اصلاً در ذهن کسی لازم نبود، ممکن نبود. كما عند نيامده است. البته در بعضی قسمت ها نتوانستیم دستور پخت را به خوبی حفظ کنیم. دکر مشکل شده است وبه قول معروف دیسک آن به هم کرد است
«عدالت» و «آزادی» از جمله شعارهای اصلی انقلاب اول وانکلاب رگی به عدالت و ازادی این همه هنروزی بود و میکرد که آنها عادی وصفیلها و لیبرالیسم و سوسیالیسم هستند، یک حرف جدیدی دارد. ولی ما نه تناهادیم از آن سنتاث کینمید کیم بیک آنها از هم جدیدمید در هلی کے ادالتا و ازادی یک منتصل واحد شهد، کنار هم شهد، نهیشدنی کیشدنی. انها را ازهم جدا کیند هر دو را از بین بردا ید.
متأسفانه عده ای در ترایرهای صیاسیا ما آمدند کست روشنفکری کریت و یک عده ای هم کیست دینی کریت هر دوی انها به خطر بردند یک عدهای کیں ازادی بدون علیدت یک عدهای هم کیں ما آئین ازادی را نیـــــــــ و شعر علیدة سردادند و به اسم علیدتا را ازادی را به قربانگاه بردند.
آن صناقهای کمتر شد که «آزادی مناویی». ما در دنیا چیزی به نام آزادی معنوی نداریم. این آزادی واقعاً مهم نیست. الحادي و زاحيري نيست دقیقاً אין יבאד קודה אסט. ین در هیک کاجی دونیا نیست وهیک کس هم داید آن نیست یا «استدلال اخلاقی»، «استدلال اخلاقی» اصلاً ممکن نیست. انها می گویند ما یک اقلانیتی داریم آن هم اقلانیت عقلی است. اما انقلاب می گوید ما دنبال عقلانی هستیم که ریشه در معنویت دارد و ریشه در اسلام دارد.
قبلاً این کلمه حتی ذکر نشده بود. روشنفكران به معنى كسانى كه از دين عبور كردند. كون به كه كسي روشنفكر ميگويد بر اساس اقلانيت بشره فكر ميكند. پایبند به دین نیست به او روشنفکر میگویند این اصطلاح در دنیای غرب، برای افرادی است که از کلیسا، دین، خدا و پیامبر عبور کردند. در کیشور ما هم قبل از کنگلبه برکی از دانشها و تحسیلکردهها کهیلی پایبند به دین نوبودند روشنفکر میگفتند. باد از قنابل ين تحميل جا فيد كم روشنفكر ديني دريم ما دین را می شناسیم.
متأسفانه برکی با للتعربة فریبنده بر سرعلم دینی و روشنفکر دینی زدند. அயிய்கும் மியிய் ஆன்றாப்ப்புக்குக்கால் தின்த்து ، இந்தா பிய் பும் ஜும் நின்ப்ப்ப்ப்ப்பு நின்ப்ப்ப்ப்ப்பு در هلا که اینها رحاورد عنلاب اسلامی است. یکی عدهای هم رحات تسلیم شدن وتشرفند، آیا آنجاست؟ اینکه هرکسی که میخواهد ادعای روشنگری کند، گویی باید از دین عبور کند و وقتی یکی به آنها گفت به دین بروید از آنها بپرسید و مردمی که قبول دارند من مذهبی هستم بگویند که من من آدم روشن فکری نیستم که دیندار و عالم دین هستم، هستم و این اتفاق افتاد. واقعاً می خواهم بگویم که انقلاب اسلامی سنتزها را اصلاح کرد، اما یک نفر آمد و سنتزها را تبدیل به کنفتی کرد و فردی کرد.
يكي از آيين سنتاهاي كابتي كي كنگله درست كرد، توايي صياياستي بود. אלאנ מקיטי אז מקדשין מא מיגיד אינ קיסט؟ توای سیاستی آنی که؟ تقوا تقوا است. চারা সিসিক্যা বানান্শ্শ্বনিন؟ و همی روسله این است که شیاهتیمداران بتقوای ما را میبینیم و مشکل داریم درست شد.
مقوله عزت كه رجيع به يك للصة راخل قدميد، إين عزت يك عمر عقلى است، تقدير يك عمر علي است. در عين حال يك امر معنوفي است. در عين حال يك مقولههاياست بر عالدة. чунин чизи др дняя испали книга шедь нейст. لااقل به امیخندند که این راشک به او میگوید. بنابراین، این بخشها و حلقههای زنجیرهای مفصل بین مؤلفههای مفهوم انقلاب ایجاد میشود و در واقع انقلاب اسلامی بخش عمدهای از انقلاب است.
वेश वेश के लिए के लिए के लिए के लिए همه آنها متل مهرههایی هستند که با نک تشبیه شده اند. هر كادمش را جدا كنيم غم مي شود باد دیر نمیوکیمین آن را پیدا میکنیم. اغر کسى گفت من اسلاهتلب شمت شمت، تولک ازادی شمت، کاری هم با عدالت هم کند. আয়ে কিজি কিজে ক্জা অনা অন শিত্র রাা. این دیگر آزادی انقلاب نیست. در گفتمان عنگلا نیمیشود تفریحی نیمیشود همی که عسلگرا اگر بگوید من دولک علادة اشتم، به ازادی کار ندرامی، عالیدترا را میکند. چن ایکه اوز مهراهای تاسبیخ را آز باند میکند و آن را میکند در این چنایستان гружение бех гелавный اسلامیست.
سعدی وکتی میگوید بنیآدم ادون یک شخصیت کدام؟ آن عدمها تک تک به درد نمیخورند. اگر افراد در جامعه قرار دارند، در جامعه قرار دارند، به طور ارگانیک سازماندهی شده و به هم متصل هستند و دوستان و دوستان معنای خود را در آن مکان پیدا می کنند. و لّا اغر انسانها در جامیایند نیایند، نیادی را کره و هدند در تک در بین بیبانه کندیند، انسان انسانی دیر شکل نیمیگرد. انسانیت یک انسان است. شما اغر انسانها را جدا کردند، دردی اسالت انسانها را از بیبیرد. مِهراها را آز یَیش میگوید در اینتر تک
بنابراین، وقتی این چهره ارتباطی و سایر شناورها و مفاهیمی که درباره آن بحث کردیم، همراه با آنچه اتفاق می افتد، «جمهوری اسلامی» واقعیتی را رقم می زند که این واقعیت در هیچ کجا یافت نمی شود. این واقعیت فقط اینجاست و ما باید از این واقعیت دفاع کنیم.
متأسفانه در حال حاضر در دنیا با کلماتی مانند تروریسم به شما معرفی می کنیم. چون ما نتوانستیم فلسفه انقلاب سیاسی اسلامی را در قالب ترکیبی از این واژه ها معرفی کنیم. عقلانيت، اخلاق، يزت، انتزر و… دريم. همه چیزهایی که در دنیا اصل هستند، بهترین ها را داریم. دستورش رو هم داریم این دستور برای برند ما است. وابسته هیچ کس دیگری ندارد मुश्च स्त तक तक आन पिडान शुद के मी शु. اما آين سموله را كنار هم و صورة با هم و آين تحمل بندي كه به روست جدي طائن كورده هيك جا نيست و ما ناذا با آن اين رادنيم.
در رحمه گفتمانها میگویند و در بلونتش میگویند اینی شما یک نوع تعلیم متکثری دردید، یک کشیدی شرید ی دردید، اینها میآیند یک جا تعدید میشوند. وقتی متحد باشید، تحت تأثیر قرار خواهید گرفت. عنسها هم اغر با هم شد و برد به یک وحدة شد، ان وحدة علی فی الهم شود. اغر همه انسانها زورشان را روی هم بکھیل یک کوگرین میشود.
استاد حوزا و دانش وردید: در قبل از کنگلی تک ملت ما تومه کردان آزدیک و رهاورد غرب شده بودند. امام امد تك تك ادم ها را به هم وسل كرد و به عرب امام راحل شد «يد واحده» و به عربة القرآن «يدالله فوك عيديهم» وقتی این دست، دست خدا شد، دیر هیک دست بالای آنی نیم رود. «الإسلام يعلو و لا يعلي عليه» كي محوق ميشود؟ وقتی همه امت اسلام در وقد بیایند اینجا ید واحد می شوند. انقلاب اسلامی این پدیده را ابداع کرد که تحول را به وحدت تبدیل کرد و این وحدت مؤثر بود.
در مدر سبوک زیدنه کی کنگلیا اسلامی مداین آن عن بوده EST، انقدر سله انگری کیدمید تا الان راحت سبوک زیدنی وکربی و زادی کُربی کُه کَه کَه است. برخی از فرزندان ما مدعی آن نوع سبک زندگی و آن نوع آزادی هستند. و الان ما برنمیاید، کاری از دست ما برنمیاید. این بحران را خودمان برای خودمان درست کردیم و گناه آن به گردن کسانی است که به مفاهیم انقلاب و مفهوم انقلاب و سنتز انقلاب اهمیت نمی دادند. آزادی مصرف شده است آلان شما به نسل جوان کیدید ازادی در دین ما است به تو میخندد، اصلاً خدا نمیدهد. کیکیدی دین سبوک زینگ را بیردی است، مفاک ات می کند.
امروز فقط باید مراقب ارزش ها و مفاهیم انقلاب باشیم و از همه لغزش ها و تحریف مفاهیم انقلاب جلوگیری کنیم، باید ترکیب و تعاریف دقیقی که انقلاب ارائه کرد حفظ شود. انقلاب، به عنوان موضع رهبری در بیانیه گام دوم خیلی زیبا می فریمید انگلیگری این تعالک، پویایی، زیر و روکردن، تعلاک بوندین. انقلاب یعنی آن. نقلاب عنه روح ناسازغار و بیتبدون و غیرآرام. این روح ناآرام حیثوقت با رحمل و راستان و بی درفینی جمع نیمـشود.
وی در پیاین گفت: امروز یکلامی یکلامی باد از یک کله، هنوز نیزام یکلکی دارد. یعنی همزمان با انقلاب نظام سیاسی به جمهوری اسلامی رسید، حکومت تشکیل شد، سبک زندگی هم ابداع شد و این بخشی از سنتز انقلاب اسلامی است که شما انجام می دهید. هیچ جای دیگری را نمی بینیم و وظیفه همگان حفاظت و حراست از این ترکیب در گرو انقلاب اسلامی است.