دکتر علیاکبر ولایتی: از سالهای ۳۹ تا ۴۲ با جبهه ملی همکاری میکردیم/ انقلاب ما برای مرحلهی سازندگی، هم به مرد نیاز دارد و هم به خانمها
به گزارش خبرگزاری دوران خبر، در خرداد ۶۱ حدود چهار سال پس از پیروزی انقلاب خبرنگاران مجلهی زن روز (۱ خرداد ۶۱) که هر هفته یک وزیر را برای گفتوگو انتخاب میکردند، به سراغ دکتر علیاکبر ولایتی وزیر خارجهی دولت وقت رفتند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
آقای ولایتی لطفا تاریخچهای از زندگی و فعالیتهایتان از آغاز تاکنون را برایمان بیان فرمایید؟
من در تیرماه سال ۲۴ در رستمآباد شمیران به دنیا آمدم. خانهای که در آن زندگی میکردیم، ارثیهی خانم والدهی ماست که از پدرشان به ارث رسیده بود که کلا یک خانوادهی کشاورز بودند. پدر من اهل تهران و ساکن رستمآباد بود و ما در خانوادهای به دنیا آمدیم که ۵ دختر داشت و من تنها پسرشان هستم.
دورهی دبستان را در رستمآباد گذراندم و دبیرستانم را در همین دبیرستانهای شمیران طی کردم و در سال ۴۳ وارد دانشکدهی پزشکی دانشگاه تهران شدم و سال ۵۰ دکترای طب را گرفتم و طبیب عمومی شدم. سال ۵۳ تخصص اطفال را گرفتم و تا سال ۵۸ در بیمارستان شهدای تجریش بودم. در این فاصله از طرف دانشکدهی حقوق تندرستی که من در آنجا تدریس میکردم برای طی یک دورهی ششماهه به آمریکا رفتم و در آنجا دورهای از بیماریهای عفونی اطفال را دیدم. آخرین سمت آموزشی من عبارت است از دانشیاری دانشکدهی تندرستی که یک دانشکدهی پزشکی با برنامههای خاص خودش بوده است. در فاصلهی سالهای ۵۱ تا ۵۸ تا حوالی ۶۰ تحقیقات و تالیفاتی در پزشکی داشتم که مهمترین آن یکی تحقیق در مورد تست تشخیصی «ب.ث.ژ» در بیماریهای سل بوده که برای اولین بار در ایران انجام شده بود و کار تازهای بود و آن را در کنگرهی جهانی طب اطفال که در آرژانتین در سال ۱۹۷۳ تشکیل شده بود عرضه کردیم.
مهمترین تالیفاتم دو جلد کتاب بیماریهای عفونی است که کتابی است تخصصی برای اطبا و دانشجویان پزشکی و رزیدنتهایی که میخواهند تخصص داخلی یا عفونی بگیرند.
لطفا دربارهی فعالیتهای اجتماعی خودتان از قبل از انقلاب تاکنون بیشتر توضیح دهید؟
از سال چهارم پزشکی، به کمک بعضی از دانشجویان پزشکی آن زمان نظیر مرحوم لواسانی و شهید دکتر مرتضی لبافینژاد انجمن اسلامی دانشکدهی پزشکی دانشگاه تهران را تاسیس کردیم و بعد از اینکه از دانشکده بیرون آمدیم، در انجمن اسلامی اطبا فعالیت داشتیم و بعد از انقلاب به کمک عدهای از دوستان، شاخهی پزشکی حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادیم.
از سالهای ۳۹ تا ۴۲ در رابطه با مسائل سیاسی با جبهه ملی آن زمان با توجه به اینکه تنها مجال سیاسی بود که میشد در آن کار کرد، همکاری میکردیم. بعد که نهضت روحانیت در سال ۴۲ شرروع شد، ارتباطمان را با جبهه ملی قطع کردیم و با روحانیت مبارز و در خط امام همکاری میکردیم.
قبل از انقلاب در تدارک کارهای پزشکی و امدادی و درمانی با سردمداران تظاهرات و آنهایی که تظاهرات را سازماندهی میکردند همکاری میکردیم و در زمینهی تاسیس مراکز امداد پزشکی برای کسانی که در جریان تظاهرات مجروح میشدند و تلاش برای بهبودی آنها بدون اینکه گیر سازمان امنیت بیفتیم فعالیت میکردیم.
قبل از انقلاب ارتباط و همکاری نزدیکی با شاخهای از ارتشیان مسلمان در جهت ایجاد شبکهی نفوذی در ارتش آن زمان داشتیم که آقای کروبی هم ضمن صحبتهایی دربارهی من در موقعی که از طرف نخستوزیر برای وزارت خارجه معرفی شد به این نکته اشاره کردند که آن برادران ارتشی از طریق من با آقای کروبی و بالاتر ارتباط داشتند.
بعد از انقلاب حدود ۸ ماه معاونت وزارت بهداری (معاونت امور درمان) را داشتم و بعد در اولین دورهی انتخابات مجلس توسط روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی در تهران کاندید و انتخاب شدم. در مجلس از طرف نمایندگان به عنوان عضو هیاترئیسه انتخاب شدم و بعد از اینکه آقای خامنهای به مقام ریاستجمهوری رسیدند، به عنوان اولین نخستوزیر پیشنهادی به مجلس پیشنهاد شدم و رای کافی به دست نیاوردم و بعد از طرف مهندس موسوی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی و انتخاب شدم.
نقش زنان جامعه را در پیروزی انقلاب و ادامهی آن چه میدانید؟
آنچه مسلم است همانطور که امام هم فرموند اگر خانمها و به تعبیر دیگر مادرها در جامعهای رو به صلاح و رشد و تکامل باشند آن جامعه هم رو به صلاح و رشد و تکامل است و اگر غیر از این باشد آن جامعه رو به زوال است؛ بنابراین اگر بخواهیم جامعه را اصلاح کنیم باید به سراغ اصلاح مادران برویم و خوشبختانه در انقلابمان مشهود بود که خانمها حرکت کردند و در بسیاری از جهات بر مردان هم پیشی گرفتند و نقش موثری در به ثمر رساندن انقلاب داشتند و اکنون نیز در سازندگی انقلاب باید نقش داشته باشند و دارند.
در هیاتهایی که از طرف وزارت خارجه به کشورهای مختلف اعزام میشود تا چه حد خانمها مشارکت فعال داشتهاند و نقش لازم در این زمینه به آنها داده شده است؟
از دیدگاه وزارتخانه لازم است خانمها هم متناسب با ماموریتهایی که پیش میآید نقش فعالی در رساندن پیام انقلاب اسلامی به دنیا داده باشند.
تا چه حد این نقش به آنها داده شده است؟
نقش دادن مثل دادن حق است. اگر خانمها اظهار تمایل کنند کسی مانعشان نمیشود و در جبههی جنگ گرفته تا جهاد سازندگی به فعالیت مشغولاند. ما دو هیات تبلیغی مرکب از خانمها در هند و سوریه و پاکستان و لبنان داریم و در بینالمجالس کوبا خانم دستغیب و خانمی از وزارت ارشاد همراهان بودند.
در رابطه با جبههی ضد امپریالیستی – ضد صهیونیستی که طرح آن داده شده است پیشنهاد شده است که این جبهه شاخهای متشکل از خواهران داشته باشد. نظر شما در رابطه با این مسئله چیست؟
جبههی ضدامپریالیستی – ضدصهیونیستی بین افراد نیست، بین کشورهاست و کشورها مرکب از زن و مردند و هر نقشی که به مردها داده میشود به زنها هم داده میشود و مطرح کردن آن به عنوان یک شاخهی مجزا صحیح نیست.
در آخر چه پیامی برای زنان مسلمان ایران دارید؟
پیامم این است که انقلاب ما برای مرحلهی سازندگی، هم به مرد نیاز دارد و هم به زن و خانمها نقششان نقش جامعهتری است. با توجه به اینکه هم کار اجتماعی میتوانند بکنند که از دست مردها هم برمیآید و هم نقش دیگری دارند و آن وظیفهی سنگین مادری است که به مراتب مهمتر و معتبرتر از نقش پدر در تربیت فرزند است. بنابراین اگر ما بخواهیم انقلابمان پایدار بماند و اسلام که تجدید حیات پیدا کرده همچنان زنده و فعال به پیش برود، در این زمینه من فکر میکنم خانمها وظیفهی بسیار سنگینی دارند و امیدمان این است که همانطور که تا به حال در این انقلاب نقششان را خوب ایفا کردند، از این به بعد هم به وظیفهی خطی خودشان عمل کنند.
۲۵۹۵۷