فضای سایبری و تاسیسات هسته‌ای

تهاجم سایبری برای جمهوری اسلامی ایران در برنامه هسته ای به گونه ای مشهود از سوی امریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی اتفاق افتاده است. فضای سایبری مفهومی نوپدید در قاموس واژگان راهبردی است، چنان که اتکا و اعتنای بازیگران به آن حفظ امنیت این فضا را ضروری ساخته است. پایش ها و خوانش های امنیت ملی و بین المللی همواره تهدیدات سایبری را در سرلیست خود قرار می دهند؛ گزارش سالیانه مجمع جهانی اقتصاد، تهدیدات و حملات سایبری را یکی از ۵ تهدید بزرگ جهانی در سال ۲۰۱۲ دانسته است. سند امنیت ملی ایالات متحده امریکا در همین سال، حملات سایبری را با درجه آسیب «بسیار بالا» طبقه بندی کرده است؛ چنانکه وزیر دفاع امریکا حملات سایبری به ایالات متحده را خطرناک تر از حمله پرل هابرل می داند.

این موارد تنها نمونه هایی از درجه اهمیت فضای سایبری است. از این رو ناگفته پیداست که فضای سایبری ظرفیت بالایی در پیشبرد و تهدید منفعت و امنیت ملی کشورها در عصر فنآوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی دارد. این عرصه سالیان چندی است که جذابیت بسیاری برای بازیگران دخیل در تحولات جهانی یافته است. شمشیر داموکلس فضای سایبری بیش از همه مورد توجه و تکیه امریکا قرار دارد؛ چنانکه این کشور از اولین کشورهایی محسوب می شود که از فضای سایبری برای تهدید و تهاجم علیه دیگر کشورها استفاده کرده است؛ به گونه ای که در ادبیات سیاسی و امنیتی امریکا نقل است که در فضای سایبری، اتازونی ها اول می‌ کُشند، بعد می‌ گویند حق با ما بود.

با وجودی که کشورهایی نظیر روسیه و چین و برخی از کشورهای حوزه یورو نیز دارای سوابق مشابه ای هستند، اما امریکا به شکل افسار گسیخته ای طی یک دهه اخیر حملات سایبری بسیاری را به دیگر کشورها انجام داده است. اغلب این حملات بدلیل ماهیت حملات سایبری نظیر پنهانی بودن، عدم پذیرش عوارض و عدم برآورد حجم و میزان خسارت برخلاف حملات فیزیکی و نظامی معمولاً اعلام نمی شوند، و در میان ملاحضات امنیتی مدفون می شود.

با این حال فضای سایبری با بازیابی ناهنجاری ها و قابلیت تجزیه و تحلیل رفتارهای کنشگرانه، فضای مورد بحث در مفهوم جنگ اطلاعاتی و اصولاً جنگ نرم بشمار می رود. این مفهوم به کاربرد اطلاعات و سیستم ‌های اطلاعاتی به عنوان یک سلاح در درگیری ‌های اطلاعاتی محسوب می شود. در این مختصات، جنگ سایبری ترکیبی از انواع جنگ های اطلاعاتی است. این نبرد نوپدید می ‌تواند بین دولتها یا بین بازیگران دولتی و غیردولتی اتفاق بیفتد، و هدف هر چیزی از قبیل نظامی، صنعتی و یا غیرنظامی است.

جنگ سایبری با بکارگیری سربازانی نامرئی از جنس ویروس های اختلالی، جاسوس، سارق و تخریب گر، سرورهای اطلاعاتی طرف مقابل را مورد حمله قرار می دهد. یکی از اهداف تهاجم سایبری امریکا طی سالیان اخیر جمهوری اسلامی ایران بوده است. تهاجم سایبری (که با لحاظ دانستن دیگر ابعاد آن همچون جنگ اطلاعاتی و امنیتی می توان از آن با نام «جنگ پنهان» یا «تروریسم سایبری» به دلیل عدم رعایت معاهدات و کنوانسیون های حقوق ژنو یاد کرد) برای جمهوری اسلامی ایران در برنامه هسته ای به گونه ای مشهود از سوی امریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی اتفاق افتاده است.

در خلال جنگ سرد، وزارت دفاع آمریکا برای کار بر روی مواد خام رادیواکتیو جهت تولید بمب اتمی صدها ساختمان مخفی ساخت. این تاسیسات سازه‌هایی بودند که به سرعت، به شکلی آلوده، و بنا به مقتضیات دوران جنگ سرهم‌بندی شدند. در آن زمان هیچکس نپرسید چگونه باید این سازه‌ها را پیاده‌سازی کنیم و البته، هیچ‌کس به این نیندیشید که چگونه باید آنها را پاکسازی کنیم. اسناد مربوط به این ساخت‌وسازها اندک، و محدودیت‌های مرتبط با هزینه ناچیز بودند. حتی در موارد نادری که نقشه‌های اولیه همچنان موجود است، اکثر این ساختمان‌ها مدام در معرض تغییر شکل بوده‌اند. بسیاری از این تاسیسات به دلیل حریق، ریزش، و بهره‌برداری‌های معمول به شدت آلوده هستند. برخی از اتاقها چنان آلوده‌اند که هیچ‌کس، هرگز قدم به درون آنها نگذاشته، و تمامی عملیات‌ها از طریق تله‌ربات‌ها انجام گرفته است.

از زمان ساخت این تاسیسات در دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی، ساختمان‌ها به طریق مناسب از میان نرفته‌اند، و در عیـن حال، رسانه‌های آمریکا که فرصت زیادی برای پرداختن به پیش‌پاافتاده‌ترین مسائل دارند، در این مورد تقریبا ساکت مانده‌اند. وزارت انرژی ایالات متحده همچنان مسئولیت نظارت بر این تاسیسات مسموم را بر عهده دارد. برای سال‌های بسیار در آینده قابل پیشبینی، متخصصان ناگزیرند به این تاسیسات رسیدگی کنند، به این معنی که آنها را پاکسازی و پیاده‌سازی کنند. پاکسازی این تاسیسات به حدود ۳۰۰ میلیارد دلار هزینه، و ۵۰-۷۵ سال زمان نیاز دارد.

گاه این سازه‌ها را می‌توان برای بهره‌برداری‌های دیگری اصلاح کرد، اما نخست باید سم‌زدایی شوند، یا برای همیشه نابود شوند. پسماندهای هسته‌ای که در این تاسیسات تولید شده برای قرن‌ها پس از پاکسازی خود سازه‌ها خطرساز باقی خواهد ماند. پیاده‌سازی این تاسیسات هم به‌نوبه خودش کار سادهای نیست، به ویژه از آن جهت که اطلاعات بسیار اندکی درباب ساختار و محتوای آنها وجود دارد.

واقعیت مجازی به شکلی فزاینده، نقشی پراهمیت در پاکسازی این تاسیـسات مسموم ایفا میکند. واقعیت مجازی به برنامه‌ریزی برای عملیات‌ها یاری می‌رساند و نیز کارگران را در جهت پاکسازی تاسیسات آلوده با خطر کمتر آموزش می‌دهد. یک برنامه گشت مجازی می‌تواند در شرایط خطرآفرین چنین سازه‌هایی، خطاهای انسانی را کاهش دهد و کارایی کارگران را بهینه‌سازی کند. کارایی اهمیت حیاتی دارد، زیرا قرار گرفتن در معرض برخی «فضاهای داغ» می‌تواند کارگر را در معرض میزان یک ساله تابش هسته‌ای قرار دهد (سنجش بر مبنای «رِم فردی»). بنابراین درون سازه‌های آلوده، برنامه‌ریزی دقیق برای هر ثانیه به معنای نجات جان یک انسان است. اگر یکی از این تاسیسات بدون هر گونه برق و نوری تعطیل شده باشد، به‌راحتی ممکن است کارگران درون چاله‌های ایجادشده در سطح بیفتند، یا از راه‌پله‌های فرسوده سقوط کنند. با تجربه حضور در ساختمان از طریق یک محیط مجازی، کارگران می‌توانند از پیش با خطرها آشنا شوند. کارگر ممکن است به شکلی ناخودآگاه راهنماهای فیزیکی یا جهت‌یابی‌های مکانی را فراگیرد و بنابراین، کار در ساختمان‌ها برایش به‌سادگی میسر شود.

به علاوه، واقعیت مجازی می‌تواند نقشه‌های اصلاح‌شده‌ای فراهم کند که دارای داده‌های مرتبط هستند؛ داده‌هایی از قبیل سطح رادیواکتیویته در یک محل. الگوهای ساختمان مجازی را می‌توان در ظرف چند ثانیه به‌روزرسانی کرد و نقشه دقیق هر دگرگونی در سازه، با کمترین تلاش قابل پیگیری است. عملیات‌ها را می‌توان به شیوه‌ای برنامه‌ریزی کرد که سازه‌ها با بهره‌وری مالی بهینه و کمترین خطر برای سلامت کارگران تخریب شوند. همچنین الگوهای برنامه گشت مجازی می‌توانند تجربه تیم کارگران را به هنگام پیاده‌سازی تاسیسات مسموم ضبط کنند.

۳۱۱۳۱۱