ژاک دمورگان و دور جدید حفاری ها: نگاهی به اکتشافات احتمالی

دور جدید حفاری ها با حضور ژاک دمورگان
شهر باستانی شوش، به عنوان یکی از کهن ترین سکونتگاه های بشری و قلب تمدن عیلام، همواره مقصد باستان شناسان و کاوشگران بوده است. «دور جدید حفاری ها با حضور ژاک دمورگان»، فصلی نوین در تاریخ باستان شناسی ایران گشود که با کشف آثار بی نظیر همراه بود، اما چالش هایی را نیز برای میراث فرهنگی کشور به ارمغان آورد. این دوره، روایتگر تلاش های علمی و جاه طلبی های اکتشافی در بستر پیچیده ای از روابط بین المللی و تغییرات سیاسی است که ردپای آن تا به امروز در قلعه شوش و موزه های جهان دیده می شود.
پیش زمینه های حضور ژاک دمورگان و اعطای امتیازات انحصاری به فرانسه
تاریخ باستان شناسی در ایران، به ویژه در قرن نوزدهم، با حضور کاوشگران اروپایی گره خورده است. این دوره، سرآغاز فصل های جدیدی در شناخت تمدن های کهن ایران بود، اما در بسیاری موارد، با پیامدهای ناخواسته ای برای میراث فرهنگی کشور همراه شد.
نخستین کاوش ها در شوش: زمینه ساز حضور دمورگان
پیش از ورود ژاک دمورگان به صحنه باستان شناسی ایران، شهر تاریخی شوش، با تپه های باستانی پر رمز و راز خود، توجه بسیاری از کاوشگران را به خود جلب کرده بود. یکی از اولین تلاش های جدی در این منطقه، به سال ۱۸۵۱ میلادی بازمی گردد؛ زمانی که کنت لفتوس، باستان شناس انگلیسی، کاوش های خود را آغاز کرد. فعالیت های او گرچه محدود بود، اما جرقه های اولیه را برای شناخت این منطقه باستانی روشن کرد.
چند دهه بعد، زوج فرانسوی مارسل و ژان دیولافوا، با بستن قراردادی با دربار ناصرالدین شاه قاجار، وارد شوش شدند. هدف از این قرارداد، کاوش و تقسیم آثار مکشوفه میان دو کشور بود. اما حضور این باستان شناسان، به ویژه به دلیل شیوه های کاری و برداشت آثار، نارضایتی های محلی را برانگیخت. اهالی بومی، بلایای طبیعی و بیماری ها را به نحسی وجود آن ها نسبت می دادند و شرایط دشوار زندگی در خانه های کپری، از چالش های این دوره برای تیم فرانسوی بود. در نهایت، بخش قابل توجهی از آثار کشف شده، برخلاف تعهدات اولیه، از ایران خارج شد و زمینه را برای بحث های بعدی بر سر مالکیت میراث فرهنگی فراهم آورد.
مذاکرات سرنوشت ساز و امتیاز انحصاری ۶۰ ساله
با وجود تجربیات گذشته و نارضایتی های موجود، دولت فرانسه عزم خود را برای ادامه کاوش ها در ایران جزم کرده بود. در سال ۱۸۹۵ میلادی (۱۲۷۴ شمسی)، مذاکرات دوباره میان نمایندگان فرانسه و دربار قاجار آغاز شد. این مذاکرات، با تلاش و نفوذ مقامات فرانسوی، از جمله رنه دو بالوی، به عقد یک قرارداد بی سابقه و بحث برانگیز منجر شد. بر اساس این قرارداد، دولت فرانسه امتیاز انحصاری و ۶۰ ساله حفاری در سراسر ایران را به دست آورد. این امتیاز، به فرانسوی ها این امکان را می داد که بدون رقیب، در هر نقطه ای از خاک ایران به کاوش بپردازند و آثار مکشوفه را به اختیار خود درآورند. چنین قراردادی، بی شک یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین رویدادها در تاریخ باستان شناسی و میراث فرهنگی ایران محسوب می شود، چرا که سرنوشت بسیاری از گنجینه های باستانی را رقم زد و راه را برای فعالیت های گسترده ژاک دمورگان هموار کرد.
ژاک دمورگان: کاوشگری با دیدی فراتر از باستان شناسی
ژاک ژان ماری دمورگان (Jacques Jean Marie de Morgan)، که در سال ۱۸۵۷ در فرانسه به دنیا آمد، شخصیتی چندوجهی و پرکار بود. او نه تنها یک باستان شناس و محقق برجسته دوران ماقبل تاریخ بود، بلکه در زمین شناسی و مهندسی معدن نیز تخصص داشت. تحصیلات او در دانشگاه معادن فرانسه و فارغ التحصیلی در سال ۱۸۸۲، پایه ای قوی برای سفرهای اکتشافی گسترده اش فراهم آورد.
دمورگان پیش از ورود به ایران، سفرهای متعددی به نقاط مختلف جهان از جمله اسکاندیناوی، آلمان، اتریش، ترکیه، هندوستان، مالزی و ارمنستان روسیه داشت. در ارمنستان، او به عنوان مدیر یک معدن مس مشغول به کار بود. او به اهمیت منطقه قفقاز در مطالعه منابع فلزات و تمدن های ماقبل تاریخ آنجا اعتقاد داشت. این تجربیات، دید وسیع و مهارت های عملی را برای او به ارمغان آورد.
در سال ۱۲۷۱ شمسی، در جریان سفرهای تحقیقاتی خود در غرب ایران، او به وجود ذخایر نفت در قصر شیرین در کوه های زاگرس پی برد. این کشف، گرچه در ابتدا مورد توجه دولت های ایران و فرانسه قرار نگرفت، اما بعدها به بهره برداری از منابع نفتی ایران توسط شرکت های خارجی منجر شد. این اتفاق، نشان دهنده گستره فعالیت های دمورگان و علاقه او به جنبه های مختلف علمی و اقتصادی بود.
یکی از مهم ترین دستاوردهای علمی دمورگان، انتشار مجموعه ۱۰ جلدی «مأموریت علمی در پارس» (Mission Scientifique en Perse) بود که بین سال های ۱۸۹۴ تا ۱۹۰۵ در پاریس به چاپ رسید. این مجموعه، حاصل تحقیقات گسترده او در ایران بود و شامل بخش های مختلفی از جمله زمین شناسی، باستان شناسی گورها، بناهای باستانی، گویش های کردی و زبان های شمال ایران، متون مندایی، و مطالعات جغرافیایی می شد. او با خود ۶۲۰ عکس و نقشه های کاملی از ایران، شمال ایران و کردستان را به فرانسه برد که به فهم بیشتر جغرافیا و فرهنگ ایران کمک شایانی کرد. این آثار، ژاک دمورگان را به عنوان یکی از پیشگامان مطالعات علمی در ایران معرفی می کند، فردی که با نگاهی جامع نگر، ابعاد مختلف این سرزمین کهن را مورد پژوهش قرار داد.
آغاز دور جدید حفاری ها و فعالیت های ژاک دمورگان در شوش (۱۸۹۷-۱۹۱۲)
پس از کسب امتیاز انحصاری حفاری، ژاک دمورگان با شور و اشتیاق فراوان، دور جدیدی از کاوش های باستان شناسی را در ایران آغاز کرد. شوش، به دلیل اهمیت تاریخی و تمدنی اش، کانون اصلی فعالیت های او قرار گرفت.
استقرار هیئت باستان شناسی و انتخاب شوش
ژاک دمورگان در دسامبر ۱۸۹۷ میلادی (مصادف با سال ۱۲۷۶ شمسی) به طور رسمی وارد شوش شد و سرپرستی هیئت باستان شناسی فرانسه در ایران را به مدت ۱۵ سال بر عهده گرفت. انتخاب شوش به عنوان مرکز اصلی فعالیت، دلایل متعددی داشت. این شهر، پایتخت کهن تمدن عیلام و یکی از قدیمی ترین مراکز شهری جهان بود که نوید کشفیات عظیم و اطلاعاتی بکر را می داد. دمورگان خود معتقد بود که شوش می تواند «بزرگ ترین و مهم ترین مسئله بشر، یعنی مسئله تبار انسان ها، را حل کند». او شوش را خاستگاه خط، فلزات، و هنر می دانست.
ورود دمورگان به شوش، با چالش هایی نیز همراه بود. منطقه با وجود پتانسیل های باستان شناسی، از امنیت کافی برخوردار نبود و غارتگران به وفور به محوطه های باستانی دستبرد می زدند. برای تضمین امنیت تیم خود و محافظت از یافته ها، دمورگان نیاز به مکانی امن و مستحکم داشت تا بتواند به راحتی و با تمرکز به فعالیت های باستان شناسی بپردازد.
قلعه شوش: نمادی از اکتشاف و انتقاد
در پاسخ به نیاز به امنیت و اسکان، ژاک دمورگان تصمیم به ساخت قلعه ای مستحکم در شمالی ترین بخش تپه آکروپل شوش گرفت. این قلعه که به «شاتو» (به معنای قصر در زبان فرانسوی) نیز معروف شد، از سال ۱۸۹۷ آغاز و تا سال ۱۹۱۲ به تدریج تکمیل شد. معماری این بنا، با الهام از قلعه های قرون وسطایی اروپا، از جمله شباهت هایی به قلعه باستیل پاریس، ظاهری باشکوه و در عین حال نظامی به آن بخشیده بود.
اما یکی از بحث برانگیزترین جنبه های ساخت قلعه شوش، استفاده از مصالح باستانی بود. آجرهای به دست آمده از کاخ داریوش هخامنشی (کاخ آپادانا) و آجرهای منقوش به خط میخی زیگورات چغازنبیل، که خود گنجینه هایی تاریخی بودند، در ساخت دیوارهای قلعه به کار رفتند. این اقدام، گرچه به استحکام قلعه کمک می کرد و آن را به «موزه آجر» یا «چغازنبیل کوچک» تبدیل ساخت، اما انتقاداتی را نیز به همراه داشت. منتقدان بر این باور بودند که این عمل، به تخریب بافت اصلی محوطه های باستانی و از بین رفتن اطلاعات مهم مربوط به چینش اولیه این آجرها منجر شد. با این حال، برخی دیگر معتقد بودند که اگر این آجرها در ساخت قلعه به کار نمی رفتند، بسیاری از آن ها به مرور زمان از بین می رفتند.
قلعه شوش برای سال ها محل اقامت هیئت فرانسوی، نگهداری اشیای مکشوفه و اسناد مربوط به حفاری ها بود و به عنوان نمادی از تفوق و اقتدار باستان شناسان فرانسوی در ایران شناخته می شد. این قلعه، امروزه نیز پابرجاست و بازدیدکنندگان را به یاد دوره ای مهم و پر فراز و نشیب در تاریخ باستان شناسی ایران می اندازد.
شیوه های حفاری دمورگان و پیامدهای آن بر لایه نگاری
ژاک دمورگان، با وجود دانش و تجربه گسترده اش در زمینه های مختلف، در شیوه های حفاری خود در شوش، انتقاداتی جدی را برانگیخت. او با هدف دستیابی سریع به آثار و شناسایی توالی زمانی، اقدام به استفاده از تعداد زیادی کارگر کرد؛ به طوری که گاهی تا ۷۰۰۰ کارگر نیز در این عملیات به کار گرفته می شدند. این حجم از نیروی انسانی، در کنار عدم رعایت دقیق اصول لایه نگاری (Stratigraphy)، که یکی از مهم ترین مبانی باستان شناسی نوین است، به از بین رفتن اطلاعات حیاتی و بافت های باستانی منجر شد.
دمورگان تپه ی آکروپل شوش را که حدود ۳۵-۳۰ متر ارتفاع داشت، به بخش هایی با عمق و عرض ۵ متری تقسیم کرد و عملیات خاکبرداری را با سرعتی بی سابقه پیش برد. این روش، حدود ۲.۵ میلیون متر مربع خاک را جابجا کرد و متاسفانه، بقایای معماری شوش را برای همیشه نابود ساخت. او معتقد بود که با ریختن خاک از این ارتفاع در واگن ها، اشیا آسیب نمی بینند، اما این توجیه، به هیچ وجه تخریب اطلاعات لایه نگاری را توجیه نمی کرد. این فقدان دقت در ثبت لایه ها، کار باستان شناسان بعدی را برای تهیه گاه شماری دقیق از شهر باستانی شوش با دشواری های فراوانی مواجه ساخت.
با این وجود، نمی توان منکر کشفیات بی نظیر این دوره شد. حفاری ها در آکروپل شوش بسیار پربار بود و آثار ارزشمندی را به ارمغان آورد. اما شیوه های کاری دمورگان، به رغم دستاوردهای عظیم، به عنوان نمونه ای از حفاری های غیرعلمی و مخرب در تاریخ باستان شناسی ایران باقی ماند که همزمان با اکتشاف، به تخریب نیز انجامید.
شاهکارهای مکشوفه در دوره دمورگان
با وجود انتقادات وارده بر شیوه های حفاری ژاک دمورگان، «دور جدید حفاری ها با حضور ژاک دمورگان» به کشف مجموعه ای بی نظیر از آثار باستانی منجر شد که هر یک به تنهایی، گنجینه ای ارزشمند محسوب می شوند. این یافته ها، پنجره ای جدید به روی تمدن های کهن ایران و بین النهرین گشود.
برخی از مهم ترین شاهکارهای مکشوفه در این دوره عبارتند از:
- لوح قانون حمورابی: شاید برجسته ترین کشف این دوره، استوانه سنگی معروف به «لوح قانون حمورابی» باشد. این لوح، شامل قوانین پادشاه حمورابی بابل است که در قرن ۱۸ پیش از میلاد نگاشته شده و توسط عیلامی ها به عنوان غنیمت جنگی از بابل به شوش آورده شده بود. کشف این لوح در سال ۱۹۰۱ میلادی، نقطه اوج کاوش های فرانسوی ها در شوش بود و اطلاعات بی سابقه ای درباره حقوق و اجتماع بابل باستان ارائه داد.
- تندیس ملکه ناپیر اسوستون: تندیس برنزی ملکه ناپیر اسوستون، همسر اونتاش ناپیریشا، پادشاه قدرتمند عیلام، از دیگر کشفیات خیره کننده بود. این تندیس، که حدود ۱.۳ متر ارتفاع و وزنی در حدود سه تن دارد، نمادی از هنر و قدرت عیلامی است و جزئیات آن، بینش های عمیقی درباره پوشاک، جواهرات و زیبایی شناسی آن دوران ارائه می دهد.
- آجرهای لعاب دار و کتیبه های میخی: مقادیر زیادی آجرهای لعاب دار با نقوش برجسته حیوانات اساطیری و کتیبه های میخی عیلامی و اکدی نیز کشف شد. این آجرها که زمانی تزئین کننده کاخ ها و معابد شوش بودند، اطلاعات ارزشمندی درباره معماری، هنر و خط آن دوران فراهم آوردند. بسیاری از آجرهای کتیبه دار در ساخت قلعه شوش به کار رفتند، که همزمان محافظت و تخریب آنها را در پی داشت.
- لوح یادبود نارام سین: این لوح سنگی، متعلق به نارام سین، پادشاه اکد، پیروزی های او را بر لولوبیان در کوه های زاگرس به تصویر می کشد. کشف این لوح در شوش، نشان دهنده روابط پیچیده و نبردهای باستانی میان تمدن های منطقه بود.
- سفالینه ها و ابزارآلات: هزاران قطعه سفالینه، ابزار سنگی و فلزی از دوره های مختلف پیش از تاریخ تا دوران تاریخی، از جمله لیوان معروف سفالی شوش با نقش بز کوهی، در این کاوش ها به دست آمد. این یافته ها، به شناخت بیشتر از زندگی روزمره، اقتصاد و صنعتگری مردمان شوش در ادوار مختلف کمک کرد.
این کشفیات، به رغم شیوه های پر انتقاد حفاری، به طور قابل توجهی به دانش بشر درباره تمدن عیلام و دیگر تمدن های بین النهرین و ایران باستان افزود و بسیاری از آن ها امروزه در موزه های معتبر جهان، به ویژه موزه لوور پاریس، به نمایش گذاشته شده اند.
سرنوشت آثار: انتقال به موزه لوور و بحث غارت
پس از کشف انبوه آثار باستانی در شوش، سرنوشت این گنجینه های ارزشمند، به یکی از پربحث ترین مسائل در تاریخ میراث فرهنگی ایران تبدیل شد. در سال ۱۹۰۰ میلادی (۱۲۷۹ شمسی)، مظفرالدین شاه قاجار قراردادی تکمیلی با دولت فرانسه امضا کرد که بر اساس آن، تمامی آثار باستانی کشف شده در شوش، به طور کامل و بدون قید و شرط، به فرانسه واگذار شد. این قرارداد، نقطه عطفی در انتقال بی رویه میراث فرهنگی ایران به موزه های خارجی بود.
انتقال این آثار، با حجم وسیعی صورت گرفت. گزارش ها حاکی از آن است که صدها صندوق مملو از اشیای گرانبها، از جمله ۱۸۳ صندوق حاوی حدود ۵۰۰۰ قطعه، به سمت پاریس روانه شد. این آثار، پس از رسیدن به مقصد نهایی خود، یعنی موزه لوور پاریس، به نمایش گذاشته شدند و به سرعت به مهم ترین بخش های مجموعه باستان شناسی خاور نزدیک این موزه تبدیل گشتند. لوح قانون حمورابی و تندیس ناپیر اسوستون، که هر یک به تنهایی شاهکاری جهانی محسوب می شوند، از جمله این آثار بودند که رونق بی سابقه ای به موزه های فرانسه بخشیدند.
این واقعه، در طول تاریخ، با انتقادات شدید از سوی مردم و روشنفکران ایرانی همراه بوده و از آن به عنوان «غارت» میراث فرهنگی ایران یاد می شود. بسیاری معتقدند که این قراردادها، ناعادلانه و نتیجه ضعف دولت وقت ایران بوده اند. باستان شناسان نیز بر این باورند که جدا کردن این آثار از بستر باستان شناسی خود، به از بین رفتن اطلاعات ارزشمند علمی منجر شده است. ژاک دمورگان خود نیز در کتاب هایش به این مسئله اشاره کرده است. گرچه نمی توان نقش کشفیات او در شناخت تمدن عیلام را نادیده گرفت، اما نحوه انتقال و مالکیت آثار، همواره نقطه تاریکی در کارنامه او و هیئت فرانسوی باقی مانده است. این رویداد، یادآور اهمیت حفاظت از میراث فرهنگی در بستر ملی خود و لزوم بازپس گیری آثار غارت شده است.
«شوش به دلیل قدمت زیاد آن می تواند بزرگ ترین و مهم ترین مسئله بشر، یعنی مسئله تبار انسان ها، را حل کند. این شهر به باور من به آن دنیای آغازینی تعلق دارد که شاهد کشف خط، استفاده از فلزات، و آغاز هنر بوده است. اگر قرار باشد مشکل تبار انسان ها روزی حل شود، در کلده و خصوصا در شوش خواهد بود.» (ژاک دمورگان، ۱۹۰۲)
دیگر فعالیت های ژاک دمورگان در سرزمین ایران
دامنه فعالیت های ژاک دمورگان در ایران، فراتر از شوش و حتی باستان شناسی صرف بود. او با دیدی جامع، به جنبه های مختلف جغرافیایی، زمین شناسی، مردم شناسی و زبان شناسی ایران نیز پرداخت و میراث علمی مهمی از خود به جای گذاشت.
کاوش ها در منطقه تالش: گنجینه های عصر مفرغ و آهن
همزمان با فعالیت های زمستانه در شوش، ژاک دمورگان و برادرش هانری، تابستان ها را به کاوش در مناطق کوهستانی و خوش آب وهوای تالش (شامل بخش هایی از گیلان و آذربایجان) اختصاص دادند. این منطقه، به ویژه گورستان های وسیع متعلق به عصر مفرغ و آهن، اهمیت فراوانی در مطالعات پیش از تاریخ ایران داشت. تمرکز دمورگان بر این گورستان ها، به کشفیات مهمی منجر شد که بینش های جدیدی درباره زندگی، فرهنگ و سنت های تدفین مردمان باستانی شمال ایران ارائه داد.
از جمله کشف های برجسته در تالش، می توان به دستبند مفرغی با کتیبه ای به خط میخی اورارتویی اشاره کرد. این کتیبه، به عنوان یکی از کهن ترین اسناد مکتوب کشف شده در گیلان، اهمیت ویژه ای در شناخت تاریخ خط و زبان های باستانی منطقه دارد. همچنین، اشیای زرین و سیمین، ظروف سفالی، ابزار جنگی مانند سرنیزه و شمشیر، و اشیای زینتی شامل مهره های عاج ماموت، نشان دهنده تمدنی درخشان و وجود مردمان سلحشور در این منطقه بود. کاوش های دمورگان در تالش، از جمله در مناطق مریان و شیر شیر، به شناسایی فرهنگ و تمدن «تالش-مغان» کمک شایانی کرد و نقش مهمی در فهم سیر تحول فرهنگی شمال ایران در هزاره های پیش از میلاد ایفا نمود.
سفرها، بررسی های جغرافیایی و کشفیات دیگر
فعالیت های ژاک دمورگان محدود به حفاری نبود؛ او علاقه زیادی به مطالعات جغرافیایی و مردم شناسی نیز داشت. در طول اقامت خود در ایران، سفرهای متعددی به مناطق مختلف انجام داد. از جمله این سفرها می توان به بازدید او از غار سهولان در مهاباد اشاره کرد. دمورگان با کمک مردم محلی، وارد بخش های آبی و خشکی این غار شد و کروکی هایی از آن تهیه کرد که تا حد زیادی با وضعیت کنونی غار همخوانی دارد و نشان از دقت بالای مشاهدات او دارد.
او همچنین تلاش هایی برای صعود به قله دماوند انجام داد و تا ارتفاع حدود ۵۳۰۰ متری پیش رفت. تهیه نقشه از قله و ثبت مشاهدات جغرافیایی، از دیگر دستاوردهای این تلاش ها بود. این صعود در اوایل دسامبر و در دمای ۲۶ درجه زیر صفر، نشان از روحیه ماجراجویانه و عزم بالای او برای شناخت طبیعت ایران داشت. دمورگان در جمع آوری اطلاعات مردم شناسی و بررسی گویش های محلی، به ویژه در مناطق کردستان، لرستان، مازندران و گیلان، نقش مهمی ایفا کرد و به همین دلیل، برخی او را پدر باستان شناسی و مردم شناسی پیش از تاریخ ایران می دانند.
پیش از این نیز اشاره شد که او نخستین کسی بود که به وجود ذخایر نفت در قصر شیرین پی برد. همچنین، به گفته الفونس گابریل، دمورگان بود که منطقه نفتی ۵۰ کیلومتری شمال شرق شوشتر را دارای «روشن ترین آتیه» معرفی کرد و به شرکت نفت انگلیس و ایران (که بعدها اکتشافات نفتی را در این منطقه آغاز کرد) توصیه نمود حفاری ها را در این نقطه آغاز کند. این موارد، نشان دهنده گستره دید و علایق دمورگان بود که از باستان شناسی فراتر رفته و به حوزه های اقتصادی و منابع طبیعی نیز سرایت می کرد. تمامی این فعالیت ها، در مجموعه های علمی و کتاب های او، به ویژه «مأموریت علمی در پارس»، به تفصیل ثبت شده اند و از او چهره ای جامع نگر و تاثیرگذار در تاریخ مطالعات ایران برجای گذاشته اند.
میراث و ارزیابی نهایی دور جدید حفاری ها و پایان یک دوره
«دور جدید حفاری ها با حضور ژاک دمورگان» بی شک یک مقطع تاریخی و تأثیرگذار در تاریخ باستان شناسی ایران است. این دوره، هم دستاوردهای عظیمی را به ارمغان آورد و هم انتقادات و پیامدهای ناگواری را در پی داشت.
دستاوردها و سهم دمورگان در باستان شناسی ایران
ژاک دمورگان، با وجود تمام انتقاداتی که به روش های او وارد است، نقش انکارناپذیری در پایه گذاری مطالعات نظام مند باستان شناسی در ایران ایفا کرد. او نخستین کسی بود که با رویکردی گسترده و چندرشته ای، به کاوش های وسیع در مناطق مختلف ایران، به ویژه شوش و تالش، پرداخت. قبل از او، کاوش ها عمدتاً پراکنده و بدون یک برنامه منسجم علمی بودند.
کشف لوح قانون حمورابی، تندیس ناپیر اسوستون، و هزاران اثر دیگر از شوش، اطلاعات بی سابقه ای را درباره تمدن عیلام و دوران پیش از تاریخ ایران فراهم آورد. بدون فعالیت های او، بسیاری از این گنجینه ها ممکن بود برای همیشه در زیر خاک مدفون بمانند یا توسط غارتگران از بین بروند. او با کشفیات خود، توجه جهانی را به غنای فرهنگی و تاریخی ایران جلب کرد.
علاوه بر این، دمورگان ده ها اثر علمی و کتاب منتشر کرد که نتایج تحقیقات او را در حوزه های باستان شناسی، زمین شناسی، جغرافیا، و مردم شناسی مستند می کرد. مجموعه ده جلدی «مأموریت علمی در پارس» و آثار سه جلدی «انسان ماقبل تاریخ» و «پیش از تاریخ شرق»، از مهم ترین تألیفات او هستند که به شناخت اولیه از تمدن عیلام و دیگر فرهنگ های باستانی ایران کمک شایانی کردند. او همچنین در شناسایی منابع نفت ایران و بررسی غارهای طبیعی، مانند غار سهولان، نقش مهمی ایفا کرد که گستره دید و اهمیت کارهایش را نشان می دهد.
انتقادات و استعفای ژاک دمورگان
همان طور که ذکر شد، «دور جدید حفاری ها با حضور ژاک دمورگان» با انتقادات بسیاری همراه بود. مهم ترین این انتقادات به شیوه های حفاری او بازمی گشت. دمورگان که یک متخصص ماقبل تاریخ بود، در محوطه های تاریخی باستانی مانند شوش، از روش هایی استفاده می کرد که برای لایه نگاری و حفظ بافت های تاریخی مناسب نبودند. استخدام هزاران کارگر و سرعت بخشیدن به حفاری ها بدون دقت کافی در ثبت لایه ها، به تخریب اطلاعات ارزشمند باستان شناسی و از بین رفتن زمینه اصلی کشفیات منجر شد.
علاوه بر مسائل فنی، دمورگان با اتهام سوءمدیریت مالی در مأموریت شوش نیز روبرو شد که اعتراضاتی را در فرانسه برانگیخت. اقامت طولانی مدت در شرق و فرسودگی جسمی و روحی نیز به این مشکلات اضافه کرد. در نهایت، ژاک دمورگان در اکتبر سال ۱۹۱۲ میلادی (۱۲۹۱ شمسی) از سمت خود استعفا داد و مسئولیت هیئت فرانسوی را به همکار جوان تر خود، رولان دومکنم، واگذار کرد. استعفای او، پایان دوره ۱۵ ساله حضور او در رأس هیئت باستان شناسی فرانسه در ایران بود.
پایان امتیاز انحصاری فرانسه و آغاز دوران نو
پس از استعفای ژاک دمورگان، فعالیت های هیئت باستان شناسی فرانسه در شوش و دیگر نقاط ایران با سرپرستی رولان دومکنم ادامه یافت. اما این انحصار، دوام چندانی نداشت. با روی کار آمدن سلسله پهلوی و تحولات سیاسی در ایران، به تدریج تمایل به بازپس گیری حاکمیت بر میراث فرهنگی کشور افزایش یافت.
در سال ۱۳۰۶ شمسی (۱۹۲۷ میلادی)، رضا شاه پهلوی قانونی را تصویب کرد که به امتیاز انحصاری ۶۰ ساله فرانسه برای حفاری در سراسر ایران خاتمه می داد. بر اساس این قانون، فعالیت های باستان شناسی فرانسوی ها تنها به منطقه شوش محدود شد و راه برای ورود هیئت های باستان شناسی از کشورهای دیگر، از جمله آمریکا و آلمان، به فلات ایران گشوده شد. این اتفاق، سرآغاز دوران جدیدی در باستان شناسی ایران بود؛ دوره ای که باستان شناسی در ایران به یک مقوله بین المللی تبدیل شد و به تدریج رویکردهای علمی تر و روشمندتری در کاوش ها به کار گرفته شد. با این حال، تأثیرات دوره دمورگان، چه از نظر کشفیات و چه از نظر پیامدهای منفی، تا سال ها بعد نیز بر باستان شناسی ایران سایه افکنده بود.
با تصویب این قانون، باستان شناسی در ایران از یک انحصار خارجی خارج شد و پژوهشگران ایرانی نیز به تدریج نقش پررنگ تری در این حوزه ایفا کردند. این تغییر، نه تنها به حفاظت بهتر از میراث فرهنگی کمک کرد، بلکه زمینه را برای توسعه رشته باستان شناسی در داخل کشور فراهم آورد.
نتیجه گیری
«دور جدید حفاری ها با حضور ژاک دمورگان» در شوش و دیگر نقاط ایران، فصلی مهم و در عین حال بحث برانگیز در تاریخ باستان شناسی کشورمان است. این دوره، با رهبری ژاک دمورگان، زمینه ساز کشف گنجینه های بی بدیلی چون لوح قانون حمورابی و تندیس ناپیر اسوستون شد که به شناخت عمیق تر تمدن عیلام و دیگر ادوار باستانی ایران کمک شایانی کرد. قلعه شوش، که به دست او ساخته شد، همچون نمادی از این دوران، داستان اکتشافات بزرگ و همزمان، چالش های روشمند و پیامدهای آن را روایت می کند.
فعالیت های دمورگان، دو روی یک سکه بود: از یک سو، او با اشتیاق و دانش وسیع خود، پرده از اسرار تمدن های فراموش شده برداشت و اطلاعات ارزشمندی را به جهان علم ارائه داد. از سوی دیگر، شیوه های حفاری شتاب زده و عدم رعایت اصول لایه نگاری، به تخریب بخش هایی از بافت های باستانی و از دست رفتن اطلاعات حیاتی منجر شد. همچنین، انتقال بی رویه آثار به خارج از کشور، به ویژه به موزه لوور، همواره به عنوان یک مسئله حل نشده در اذهان عمومی و علمی باقی مانده است.
سرانجام، با پایان امتیاز انحصاری فرانسه و آغاز دوره ای جدید در باستان شناسی ایران، زمینه ای فراهم آمد تا این سرزمین کهن، با تکیه بر دانش متخصصان خود و همکاری های بین المللی مبتنی بر احترام متقابل، به حفاظت و مطالعه میراث غنی خود بپردازد. «دور جدید حفاری ها با حضور ژاک دمورگان»، درس آموزی مهم برای نسل های آتی است تا با آگاهی از گذشته، گام هایی محکم تر در مسیر صیانت از گنجینه های تاریخی بردارند و از آن ها برای فهم عمیق تر هویت فرهنگی خود بهره برداری کنند.