الگوهای شمعی ژاپنی چیست؟
در مقاله الگوهای شمعی ژاپنی متوجه میشویم که چطور کندل ها ابعاد تجزیه و تحلیل دیگری را برای ما نمایان میکنند و هنگامی که با روش های تحلیل تکنیکالی ترکیب میشوند میتوانند چه نتایج شگفت انگیزی داشته باشند.
ژاپنی ها بیش از یک قرن است که از نمودار های کندل استیک در بهره میبرند درحالی که غربی ها چند سالی بیش نیست که از این تکنیک در معاملات خود استفاده میکنند.
نمودار کندل استیک یکی از نمودار های پر استفاده در تحلیل تکنیکال بشمار میرود و مانند سایر نمودار ها تغییرات قیمتی را نشان میدهد و معامله گران میتوانند با استفاده از کندل استیک نگاه جزئی تر و دقیق تری در نمودار داشته باشند.
از نظر معامله گران نمودار کندل استیک در مقایسه با سایر نمودار ها بسیار جالب تر و تفسیر آن ساده تر است که هر کدام از این کندل ها حرکات قیمت در بازار را نشان میدهد که این کندل ها از دو نوع صعودی و نزولی تشکیل شده اند.
انواع مختلفی از نمودار ها در تحلیل تکنیکال استفاده میشود که پنج نمونه از معروفترین و رایجترین آنها عبارتند از:
- نمودارخطی
- نمودارمیله ای
- نمودارنقطه ای
- نمودار شمعی ژاپنی
- نمودار هیکن آشی
در این مقاله به بررسی جزئیات مهمترین این نمودارها یعنی نمودار شمعی ژاپنی میپردازیم.
تاریخچه کندل استیک
در اصل تاریخچه کندل شناسی مربوط میشود به زمانی که یک فرد آمریکایی بنام استیو نیسون برای اولین بار این الگو ها را وارد بازار مالی کرد و به آموزش رایگان تحلیل تکنیکال پرداخت.
اصالت الگو های کندل استیک مربوط به سهام ژاپن میباشد و از این نمودار چندین سال قبل تر از به کارگیری آن در بازار های مالی جهانی برای اولین بار توسط تجار برنج در قرن هفدهم میلادی در ژاپن استفاده می شد که فردی بنام (تاجر برنج ژاپنی و بنیانگذار تحلیل تکنیکال) الگوهای کندل استیک را ابداع کرد تا به کمک آن بهتر بتوانند قیمت های بازار و شتاب قیمتی آن را بررسی کنند.
مونهیسا هوما برای هر یک از این نمودار ها نام مشخصی در نظر گرفت.مانند: ماروبوزو، ، و … .
الگوهای شمعی ژاپنی (کندل استیک ها)
در واقع کندل در لغت به معنای شمع و کندل استیک به معنای شمعدان است و با پشت سر هم رسم شدن این الگوها نمودار شمعی بجود می آید.
با استفاده از کندل استیک ها میتوانیم به قیمت های بالا، پایین، بسته شدن و باز شدن پی ببریم که نشانگر رفتار، احساسات و نوع تصمیمات معامله گران است.
علم کندل شناسی در بازار های مالی با وجود اینکه زیر مجموعه تحلیل تکنیکال میباشد اما در حوزه روانشناسی بازار هم کاربرد دارد.
ترکیبات مختلف بدنه و سایه مفاهیم متفاوتی دارند که معامله گران با بررسی اندازه های سایه و بادی کندل، اطلاعات مهمی از قدرت و ضعف نمودار متوجه می شوند.
آناتومی کندل ژاپنی
کندل ها کمک میکند که تنها با مشاهده آن ها بتوانیم به اطلاعات دقیق قیمتی دست پیدا کنیم که به سه پخش مهم تقسیم میشوند.
بدنه: بدنه قدرت خرید و فروش در نمودار کندل استیک را به ما نشان می دهد و بدنه ی بزرگتر نشانگر خرید و فروش بیشتر است و بدنه نشان دهنده بازه قیمت باز شدن و بسته شدن میباشد.
سایه: سایه یا فیتیله نشان دهنده بالاترین و پایین ترین قیمت در آن کندل میباشد.
رنگ: کندلی که رنگ آن سفید یا سبز باشد قیمت رشد کرده است و اگر بدنه قرمز یا مشکی باشد قیمت کاهش یافته است.
هر کندل از چهار جزء اصلی تشکیل شده است که عبارتند از:
- قیمت باز شدن (open)
- قیمت بسته شدن (close)
- بیشترین قیمت (high)
- کمترین قیمت (low)
الگوهای کندل استیک پایه
بعضی از کندل استیک های ژاپنی به عنوان الگوهای پایه و اصلی در نظر گرفته می شوند. این الگوهای شمعی پایه عبارتند از:
۱- الگوی کندل استیک دوجی و انواع مختلف آن
الگوی دوجی به جز نوع استاندارد آن چند مدل مختلف دارد:
- دوجی پایه بلند: در این الگو سایه های بالایی و پایینی بلند هستند.
- : در این الگو قیمت باز و بسته شدن مساوی بیشترین قیمت است.
- : در این الگو قیمت باز و بسته شدن مساوی کمترین قیمت است.
- دوجی چهار قیمت: در این الگو قیمت باز و بسته شدن و بیشترین و کمترین قیمت بسیار به یکدیگر نزدیک هستند.
در ادامه به معرفی الگوی دوجی (دوجی استاندارد) و سه نوع پرکاربرد آن یعنی دوجی سنگ قبر، دوجی سنجاقک و دوجی پایه بلند می پردازیم.
الگوی دوجی (Doji)
در قیمت باز و بسته شدن با یک دیگر برابر میباشد و درکل این الگو بدنه ی بزرگی ندارد ولی سایه آن میتواند طول های متفاوتی داشته باشد و در شرایط صعودی و نزولی به عنوان یک سیگنال بازگشتی مهم بشمار می آید و اغلب به صورت ترکیبی در الگو ها ظاهر میشود.در این کندل قدرت خریداران و فروشندگان یکسان است.
الف) الگوی دوجی پایه بلند (Long-legged Doji)
در کندل دوجی پایه بلند، قیمت باز و بسته شدن بسیار به یکدیگر نزدیک است و سایه های بالایی و پایینی نسبت به دوجی استاندارد، بلندتر هستند. این الگو در هر دو روند صعودی و نزولی دیده می شود و علاوه بر این که نشان از بلاتکلیفی بازار دارد می تواند به عنوان نشانه ای برای برگشت روند نیز در نظر گرفته شود.
در قیمت باز (Open)، بسته (Close) و بالاترین قیمت (High) در یک سطح قرار می گیرند و سایه پایینی این کندل، بلند است. الگوی دوجی سنجاقک هم در روند صعودی دیده میشود و هم در روند نزولی و رنگ آن زیاد اهمیتی ندارد.
در روند صعودی به وجود می آید و در آن قیمت باز (Open) بسته (Close) و پایین ترین قیمت (Low) در یک سطح قرار می گیرند. این الگو سایه بالای بلندی دارد.
الگوی دوجی سنگ قبر در هر دو روند صعودی و نزولی دیده می شود اما بیشتر به عنوان یک سیگنال برگشت قیمت از روند صعودی به نزولی در نظر گرفته می شود.
قدرت روند جاری بازار را نشان میدهد و این قدرت میتواند دست خریداران یا فروشندگان باشد. با ظهور الگوی مارابوزو احتمال ادامه روند برای حداقل سه کندل دیگر وجود دارد. این کندل در اصل بدون سایه میباشد ولی می توان از شدوهای کوچک بالا و پایین چشم پوشی کرد.
این کندل به دلیل اینکه بدنه بزرگ و کشیده دارد، طول آن می تواند چند برابر کندل های قبل از خود باشد و از آن جایی که بزرگ بودن کندل نشانه قدرت می باشد بنابراین میتوانیم این کندل را یک الگوی ادامه دهنده در نظر بگیریم.
۳- الگوی اسپینینگ تاپ (Spinning Top)
کندل اسپینینگ تاپ زمانی تشکیل می شود که قدرت خریداران و فروشندگان یکسان باشد و نشان از تردید معامله گران دارد.
در این کندل تفاوت بین قیمت باز شدن و بسته شدن کم میباشد و به همین دلیل بدنه اصلی کوتاهی دارد و سایه کندل از هر دو طرف بلند است.
تقسیم بندی الگوهای کندل استیک از نظر تعداد کندل ها
در شرایط مختلف بازار الگوهای کندلی مختلفی به وجود می آید که هر کدام از این کندل ها دارای ویژگی و نام بخصوصی میباشد. مثلا ممکن است الگوهایی بدون سایه یا بدنه بوجود آیند. الگوهای کندل استیک را می توان از نظر تعداد آنها به چند دسته تقسیم کرد:
الگو های تک کندلی
الگوهایی که از یک کندل ساخته شده اند و در نمودار ها نقش مهمی دارند گفته میشود.
این الگو ها میتوانند در هر دو روند تشکیل شوند و محل قرار گیری آنها بسیار پر اهمیت است.
این الگو ها ارائه دهنده سیگنال های بازگشتی می باشند و با تشکیل این الگو ها معامله گر میتواند برای سناریو های معاملاتی آماده شود.
در روند صعودی بوجود می آید و بعد روانی بالایی دارد و فروشندگان سریع وارد بازار میشوند و اخطاری برای پایان روند میباشد.
این الگو دارای بدنه مربعی شکل با سایه بلند بالایی که بهتر است طول سایه حداقل دو برابر بادی کندل و سایه پایینی نداشته باشد تشکیل میشود و جنس بدنه نزولی (قرمز) باشد بهتر است.
همانطور که ازنامش پیداست دقیقا مانند چکش میباشد و معمولا بعد بازار نزولی تشکیل میشود و ارائه دهنده سیگنال های بازگشتی و صعودی میباشد.
این الگو بیانگر ضعف در فروشندگان و ایجاد قدرت در خریداران است.
الگوی چکش دارای یک بدنه مربعی شکل با سایه بلند پایینی که بهتر است طول سایه حداقل دوبرابر بادی کندل باشد تشکیل می شود.
این الگو دارای بدنه مربعی شکل و سایه بالایی میباشد که بهتر است طول سایه حداقل دو برابر بادی کندل باشد و رنگ بدنه آن سبز باشد بهتر است.
الگوهای چند کندلی
این الگوها از چند کندل تشکیل شده و در هر دو روند صعودی و نزولی ظاهر می شوند درنتیجه محل قرار گیری آنها بسیار اهمیت دارد. الگوهای چند کندلی میتوانند ارائه دهنده سیگنال های معاملاتی مهمی باشند.
این الگو ها را میتوان نسبت به تعداد کندل هایی که در آن ها وجود دارد به الگوهای دو کندلی یا سه کندلی تقسیم کرد.
این الگوها توسط دو کندل تشکیل می شود و در هنگام معامله باید به هردو کندل آن توجه کرد مخصوصا کندل دوم که نقش بسیار مهمی در الگو دارد.
از مهمترین این الگو ها میتوان به ، الگوی نفوذی (Piercing)،
الگوی پوششی (Engulfing)، الگوی قیچی (Tweezer)، اشاره کرد.
کندل اول این الگو صعودی میباشد و کندل دوم باید نزولی باشد و حداقل باید پنجاه درصد از بدنه کندل قبلی را پوشش دهد و بین این دو کندل باید گپ صعودی وجود داشته باشد که هر چقدر بدنه کندل نزولی بزرگتر باشد اعتبار بیشتری دارد.
الگوی نفوذی (Piercing)
در روند نزولی و با ترکیب دو کندل تشکیل میشود و با تشکیل الگوی نفوذی میتوانیم هشدار تغییر روند صعودی به نزولی را دریافت کنیم.
کندل اول این الگو نزولی میباشد و کندل دوم باید صعودی باشد که حداقل باید پنجاه درصد از بدنه کندل قبلی را پوشش دهد و بین این دو کندل باید گپ نزولی وجود داشته باشد و هر چقدر بدنه کندل صعودی بزرگتر باشد اعتبار بیشتری دارد.
الگوی پوششی (Engulfing)
توسط دو کندل بوجود می آید که این دو کندل خلاف جهت یک دیگر می باشند.
کندل اول این الگو نشانگر روند قبلی و کندل دوم خلاف جهت کندل قبلی می باشد و بدنه ی بزرگتری دارد به طوری که کل کندل قبل را می پوشاند و باید بین دو کندل گپ وجود داشته باشد.
الگوی انبرک (Tweezers)
از دو کندل با رنگ متضاد تشکیل شده که کف ها یا سقف های برابری دارند. در الگوی انبرک اگر رنگ بدنه ها مشابه یکدیگر باشد، میزان اعتبار الگو کمتر می شود.
رفتار کندل ها در برعکس الگوی پوششی میباشد در این الگو بدنه شمع دوم در دل شمع اول قرار دارد که یعنی کوچک تر از کندل قبلی میباشد.
قرار گرفتن این دوکندل در کنار یک دیگر به صورتی میباشد که بین آن ها گپ بوجود می آید.
اگر در کندل دوم قیمت باز و بسته شدن نزدیک یک دیگر باشد به اصطلاح دوجی تشکیل شود الگوی (صلیب هارامی) به وجود می آید و این الگو اهمیت بیشتری نسبت به الگوی معمولی دارد.